سوده همکار ساختمان قبلی ساعت سه بعدازظهر به من زنگ زد و بعد از سلام و احوالپرسی پرسید:

- رسیدی خونه؟

- تو رو خدا بیا من رو هم ببر توی اون دخمه!

- چی شده؟

- این تازه به دوران رسیده در دستشویی خانم ها رو قفل کرده و گفته هیچ کسی حق استفاده ازش رو نداره غیر از خودش!

- نه

- باور کن.امروز نتونستم برم دستشویی.با چه بدبختی خودم رو رسوندم خونه.

- اون یکی دستشویی رو نمی تونستی استفاده کنی؟

- دستشویی آقایون؟

- اره

- اونم قفل بود.

- دو تا دستشویی رو قفل کرده؟

- قفل نیست.ولی من سه بار رفتم.هر سه بار بسته بود.اصلا می دونی یه ذره مشکوک می زنه.وقتی قفل میشه تا بکی- دو ساعت بعد باز نمیشه.اول فکر کردم پیشخدمت میره برای تمیز کردنش.اما الان فکر می کنم اتفاقات دیگه ای می افته.

- واقعا چطور؟

- نمی دونم ذهن آدم هزار جا میره.شاید کسی میره اون تو مواد میزنه

- به فکر من نرسیده بود.حالا می خوای چکار کنی؟

- نمی دونم زنگ زدم هم فکری کنیم

- ببین برو بهش بگو اینجا تفکیک دستشویی فقط بر اساس جنسیته نه پست و مقام و اینکه این دستشویی سالهاست برای خانم هاست و اون حق نداره اشغالش ‌کنه!

- امیدوارم خدا از این خوار و خفیف ترش کنه که سر دستشویی شر به پا می کنه

- ترکیب پست فطرتی و فرومایگی و قدرت همین میشه دیگه.طرف رو توهم فرعون بودن میگیره.

◇ برای سوه ناراحت و غمگینم.