نصفه شبی یک مقاله در مورد محل زندگی جغدها سرچ کردم و فهمیدم همه دویست و پنجاه گونه جغد در بالای زمین زندگی می کنند غیر از یکی به اسم جغد نقب که در آمریکالی شمالی و جنوبی یافت می شوند و سوراخ های متروکه ای که توسط حیوانات دیگر حفر شده است را به عنوان لانه استفاده می کنند.

حالا چرا چنین مقاله ای را سرچ کردم؟ چون یک ویدیو دیدم در مورد یک خانواده از این گونه جغد شامل پدر جغد و مادر جغد و چهار تا جوجه شان.جغدی های کوچولو داشتند در آرامش با هم بازی می کردند و پدر و مادر شان هم دنبال یک لقمه نان می گشتند که ناگهان سر و کله یک گور کن ترسناک پیدا شد.

مادر صدایی در آورد و بچه ها فهمیدند خطری در کمین است و باید در بروند و به لانه پناه ببرند.همین کار را هم کردند و تکیه دادند به دیوار ته لانه.اما گورکن دست بردار نبود و پوزه اش را داخل لانه جغدها برده بود و هی بو می کشید.این بو می کشید و بچه جغدها می لرزیدند.راستش من هم لرزیدم.

یهو بچه جغدک ها کاری را کردند که به عقل جن هم نمی رسید چه برسد به مورچه خوار.چه کار کردند؟ جعل هویت.یعنی با استفاده از استعدادی که با آنها به دنیا می آید،از خودشان صدای مار درآوردند.آنهم مار زنگی که دشمن درجه یک گورکن است.در نهایت گورکن متقاعد شد و گورش را گم کرد.

◇ احساس می کنم تکامل حیوانات در طبیعت از تکامل انسان ها، پیچیده تر و حساب شده تر است.

◇ سریال "جنتلمنی در مسکو"را کامل دیدم و نظرم این است که ارزش دیدن دارد.گرچه هدف فیلم یعنی تداعی شرایط زندگی در استبداد به طور کامل محقق نمی شود، فیلم باز هم فیلم خوبی است.تقصیر سازندگان نیست که شرایط کثیف زندگی در استبداد تا در ان فضا نفس نکشیده باشی، بصورت کامل قابل ملموس نیست.

یک جمله از سریال:

یک طوری روی زمین راه برو که انگار ارث بابانه!