از جمله اتفاقات مبارک این روزها می توانم به برگشت اسید معده ام اشاره کنم در شبانگاهان.البته چند بار اولی که با حالت احساس خفگی و سوختن گلو بیدار شدم هیچ ایده ای در مورد برگشت اسید نداشتم و پنداشتم که قرار است به این شیوه خز و خیل ریق رحمت را سر بکشم و خلاص.اما،وقتی گلویم هی متورم شد و هی آنتی بیوتیک خوردم و هی بدتر شد،رفتم چند دوری در ایننرنت زدم و فهمیدم که بله این معده ام است که در حال نافرمانی اسیدی می باشد و سوزش و تورم و احساس ترشی در گلو ربطی به کرونا و سرماخوردگی و ویروس و باکتری ندارد.در اولین قدم آنتی بیوتیک را گذاشتم کنار.بعد رفتم علت رفلاکس اسید را سرچ کردم که برای من فقط مصرف زیاد چای می تواند موجب این رفلاکس شده باشد.گویا مصرف زیاد چای عضله رابط معده و مری را شل می کند و اسید هم از خدا خواسته خیز بر می دارد و تا جایی که بشود می خروشد.در این هاگیر و واگیر صاحب معده ای که من باشم ناگهان از خواب می پرم با دهانی پر از اسید و نفسی که می خواهد بند بیاید و جداره گلویی که می سوزد و سرفه هایی که از آن چیزی نگویم بهتر است. حالا چاره چیه؟ واقعا نمی دانم.احتمالا باید بروم دکتر.

فیلم : رقصنده در تاریکی.نظر: از نظر من شاهکار بود.اما،اگر از لحاظ روانی DOWNهستید،بهتر است فعلا این فیلم را نبینید.چون ممکن است در پایان فیلم مثل من بغضی بزرگ در گلو داشته باشید و اشک هایی درشت در چشم.